بسیاری ارزش بلاکچین را در امور مالی درنظر دارند، ولی بلاکچین به بازاریابان نیز سود میرساند
بهترین تعریف برای بلاکچین، مجموعه ای از اطلاعات که به عنوان بلاک شناخته میشوند و به یکدیگر بدون نیاز به تائیدیه سوم شخص متصل شده اند، می باشد.
بلاکچین شهرت عمومی خود را برای تکنولوژی ای که بیت کوین را ممکن ساخته بدست آورده است. با بلاکچین تمام تراکنش ها میتوانند ضبط و تائید شوند. بازاریابان میتوانند از صفات مثبت این تکنولوژی که مردم در عرصه امروز دیجیتال به دنبال آن میگردند، شفافیت و حفاظت اطلاعات، بهره برند.
بازاریابی – و شفافیت اطلاعات– به لطف بلاکچین پیشرفت کرده است. تکنولوژی بلاکچین به سرعت درحال رفتن به صنایع گسترده ای است. درحالی که بلاکچین غالبا در حیطه مالی و بانکداری قلمداد میشود، قلمرو های بسیاری از بلاکچین خارج از چهارچوب بازار سنتی نیز وجود دارد.
بنابر آمار Statista (سایت اطلاعات و آمار) تحقیقات بلاکچین در رسانه ها، مخابرات و بخش تکنولوژی به خوبی پیش میرود. ۴۰% از افراد این گروه گفته اند که در مرحله آگاهی و یا یادگیری قرار دارند؛ ۳۹% گفته اند در امر بلاکچین تجربه دارند و یا درحال ساخت “اثبات مفهوم” هستند؛ ۱۲% در حال حاضر در حال توسعه و استفاده بلاکچین در حرفه خود هستند.
از آن جهت که بلاکچین نزدیکی بسیاری با امور مالی دارد، بسیاری متعجب اند از اینکه چگونه بازاریابان می توانند از این تکنولوژی استفاده کنند. آیا جایی برای بلاکچین در بازاریابی وجود دارد؟
روشن شد که بله، وجود دارد. بلاکچین توانایی تغییر روش جمع آوری و استفاده اطلاعات، روش جذب مشتریان و مدیریت تبلیغات توسط بازاریابن را دارا میباشد. اینجا به تاثیراتی که بلاکچین بر دیجیتال مارکتینگ خواهد داشت نگاهی می اندازیم.
رهگیری کلمات کلیدی برای بازاریابان یک چالش است. اولا، الگوریتم موتورهای جست و جو به قدری تغییر میکند که بازاریابان مستمرا مجبور به تغییر روش هستند.
دوما، رهگیری رتبه کلمات کلیدی بر روی دستگاه های مختلف و موقعیتهای جغرافیایی مختلف مسئله ساز است. رتبه بندی های صفحه نتایج موتور جست و جو (SERP) به طور باورنکردنی برای درک کردن پیچیده هستند که بسیاری از بازاریابان مجبوراند هنگام جمع آوری گزارش از حدسیات و فرضیات استفاده کنند.
با استفاده از بلاکچین بازاریابان به رتبههای واقعی برای رهگیری کلمات کلیدی دسترسی دارند. یک رهگیر ساخته شده برپایه بلاکچین میتواند تمام ناسازگاریهایی را که بازاریابان برای بدست آوردن رتبه واقعی با آن روبرو هستند را پشت سر بگذارند.
این گونه تکنولوژی میتواند حالات مختلف کلمات کلیدی را در تمام دستگاه ها در هر موقعیت مکانی رهیگیری کند. سپس بازاریابان میتوانند از این اطلاعات برای ساخت کمپین های دقیق و داده-محور بهره ببرند.
شرکت هایی همچون Sociall در حال تغییر نگرش مردم به رسانه های اجتماعی هستند. این شبکه های غیرمتمرکز به مخاطبان این اجازه را میدهند که فراتر از نظارتی که در شبکههای اجتماعی سنتی وجود دارد، به اشتراک بگذارند، کشف کنند و ارتباط برقرار کنند.
یک پلتفرم دیگر به نام WildSpark، که اولین ابزار منتشر شده توسط Synereo است، به مخاطبانش روش جدیدی برای جلب توجه کردن را ارائه میدهد. این پلتفرم اساسا از محتوای ویروسی (Viral Content) با این ایده که تنها بهترین و محبوب ترین مطالب را به نمایش میگذارد، پولسازی میکند.
به نقل از وبسایت WildSpark یک لایه اقتصاد توجه بر پلتفرم-اگنوستیک است که در بالای کانون رسانه های اجتماعی قرار گرفته است. WildSpark به دارندگان و تولید کنندگان محتوا اجازه میدهد که مستقیما از ارزشی که آنلاین تولید میکنند، بهره ببرند.”
این تغییرات رسانه های اجتماعی به مخاطب کنترل بیشتری بر اطلاعاتشان میدهد. آنها همچنین برای محتوای خوب و یا محتوای ویروسی به مخاطبین پاداش میدهند. برای بازاریابان، این تغییرات زیادی را بوجود میاورد.
اولین و مهم ترین نکته، بازاریابان باید بررسی کنند تا چه حدی این شبکه های اجتماعی غیرمتمرکز فراگیر میشوند و مشتریان آنها از آن استفاده خواهند کرد یا خیر. دوما، برندها باید شفافیت کامل را ارائه دهند.
درحالی که بعضی از بازاریابان از عقب ماندگی در مجموعه اطلاعات میترسند، بدان جهت که بدست آوردن اطلاعات از غول های شبکه های اجتماعی بسیار ساده است، این (تکنولوژی) به راحتی روش پیشی گرفتن بازاریابان را تغییر خواهد داد.
درحال حاضر، جمع آوری اطلاعات از طریق روشهای مختلفی انجام میشود. بسیاری از بازاریابان اطلاعات را ازمنابع متنوعی جمع آوری و کنار هم میگذارند و یک کمپین را بر مبنای آن راه می اندازند. این ایده عالی ای نیست و کمپین های زیادی با اطلاعات غلط و یا ناسازگار شکل میگیرد.
بدان جهت که تراکنش های بلاکچین غیر متمرکز است، بازاریابان باید دقیقا به منبع مجموعه اطلاعات بروند. بازاریابان میتوانند مصرف کنندگان را برای اطلاعاتشان ترغیب کنند و یا بهایی بپردازند.
با اینکه این یک هزینه اضافی است، نرخ بازگشت سرمایه از کمپینی که با این اطلاعات شکل گرفته بالاتر میرود. بدین شکل، بازاریابان اطلاعات دقیقی دارند که مستقیما از مصرف کنندگانشان میرسد.
این را درنظر بگیرید: مصرف کنندگانی که اطلاعاتشان را به برند شما میدهند احتمالا به شرکت شما علاقه مند شده اند. این به نتیجه رسیدن و نوآوری را در “قیف بازاریابی” بسیار آسانتر میکند، زیرا آنها منتظر تادیب کردن هستند. پس بله، این هزینه و تلاش بیشتری را میطلبد، ولی بازاریابان نتایج بسیار بهتری را با استفاده از بلاکچین بدست می آورند.
همانطور که بازاریابان به خوبی میدانند، کلیک فیک در تبلیغات شایع است. AdChain شرکتی است که یک قرارداد هوشمند برپایه رمزارز اتریم با adChain Registry منعقد کرده و سعی بر مقابله با این کلاهبرداری دارد.
نمایشهای تبلیغات و کلیک ها قابل اعتمادند زیرا آنها برپایه بلاکچینی مطمئن هستند. این شرکت میخواهد مشکل کمبود شفافیت و سطح بالای کلاهبرداری تبلیغاتی را حل کند. این پلتفرم شفافیتی به هم پیوسته را برای تمام اطلاعات تهیه میکند، چیزی که امروزه در فضای تبلیغاتی سنتی وجود ندارد.
بسیاری از تکنولوژی های بلاکچین نهایتا شفافیت را برای مصرف کنندگان بوجود میآورند. آنها میدانند چه کسی اطلاعاتشان را دارد و آن مشاغل چگونه آن اطلاعات را بدست آوردند. اطلاعات بیشتری برای بازاریابان برای اداره کمپین خواهد بود. اگرچه بازاریابان ممکن است برای این مجموعه اطلاعات هزینه کنند، اما این اطلاعات واقعی و بسیار در کمپین ها کارآمد خواهد بود.
به نظر میرسد صنعت بازاریابی تازه شروع به استفاده از فناوری بلاکچین کرده است، اما احتمالات و مفاهیم و نتایج بی پایان اند.